به نام خدا
بر سر مرزهای خودساخته

یادداشتی بر فیلم رفاقت، اثر گئورگ ویلهلم پابست، محصول آلمان، ۱۹۳۱

Kameradschaft 1931

فیلم رفاقت اثر جی. دبلیو. پابست (G. W. Pabst) در سال ۱۹۳۱ ساخته شده است. این فیلم یک داستان واقعی را روایت می‌کند: یک سانحه در معدن. معدنی که در مرز آلمان و فرانسه واقع شده، بخشی از آن در خاک آلمان، و بخش دیگر در خاک فرانسه است. کارگران آلمانی و فرانسوی هرکدام در بخش خودشان کار می‌کنند. ماجرای فیلم مربوط به زمانی است که در بخش فرانسوی معدن سانحه‌ای رخ می‌دهد و جان کارگران آنجا به خطر می‌افتد. در این زمان کارگران آلمانی، به کمک برای نجات کارگران فرانسوی می‌روند. اینکه دو گروه از کارگران که به دو فرهنگ و ملیت و زبان متفاوت تعلق دارند -دو ملیت که رابطه‌شان چندان هم خوب نبوده- در چنین موقعیتی بدون چشم‌داشت به هم کمک کنند، خود بسیار ستودنی است. در فیلم هم به زبان آلمانی، هم به زبان فرانسوی صحبت می‌شود. هر دو ملیت در فیلم حضور دارند، و یکی بر دیگری ترجیح داده نمی‌شود. فیلم در آلمان ساخته شده، اما سایه آلمان بر فیلم سنگینی نمی‌کند و این خود موضوع کوچکی نیست. فیلم نمی‌خواهد بگوید ما (آلمانی‌ها) چقدر خوبیم که به آنها (فرانسوی‌ها) کمک کردیم. چنین نگاه بی‌طرفانه‌ای بسیار دشوار به‌دست می‌آید. از همین رو نباید به سادگی از کنار این فیلم گذشت. فیلم علاوه بر موضوع اصلی‌اش (مرز)، فیلم خوبی است در مورد زندگی کارگران. فیلمی که در آن می‌توان رنج‌ها و بی‌تابی‌ها و اضطراب‌های کارگران و خانواده‌های آنها را درک کرد. اضطراب آنکه نکند حادثه‌ای، ناگهان یک خانواده را نابود کند و. در فیلم صحنه‌های زیادی هست که جای بحث دارد. من در اینجا سه صحنه را برای بحث انتخاب کرده‌ام:

صحنه اول: بازی کودکانه: فیلم با بازی دو کودک آغاز می‌شود. دو کودک در حال تیله‌بازی هستند. بازی تمام می‌شود و موقع تقسیم تیله‌ها می‌رسد. یکی از دو کودک انگار تقلب می‌کند و نمی‌خواهد تیله‌هایی که کودک دیگر برنده شده به او بدهد. صحنه جالبی است: کودک متقلب می‌ایستد و با پایش روی خاک خط می‌کشد. می‌گوید: این مرز است. اگر می‌توانی بیا این طرف مرز و تیله‌هایت را بگیر.» این اولین صحنه از همان ابتدا موضوع فیلم را برای ما روشن می‌کند. می‌گوید موضوع فیلم مرز» است. علاوه بر آن، یک حرف دیگر هم دارد. این کودکان در بازی کودکانه خودشان و در عالم کودکی‌شان، اگر امروز با هم دعوا کنند، چه بسا فردا بی‌مقدمه آشتی کنند و دوباره بازی را از سر بگیرند. برای آنها مرز آنچنان جدی نیست.
بهانه‌ای است برای قهر و آشتی. اما در دنیای ما، به سبب دوری از معصومیت کودکی، این دعوا و قهر و آشتی از حالت کودکانه‌اش خارج می‌شود و آن زمان است که برای تصاحب خاک دیگری، چه بسیار جان‌هایی که گرفته می‌شود و خون‌هایی که ریخته می‌شود. در واقع این صحنه ضمن اینکه مقدمه فیلم است، یک طنز هم هست. طنز صحنه، هجو نگاه ما است به خط‌کشی‌های ی. آنگاه که این مرز، مانع از آن می‌شود که بفهمیم: این سو و آن سوی مرز، همه انسان اند.


صحنه دوم: عبور از مرز زیرزمینی: سه کارگر معدن آلمانی، وقتی می‌شنوند که کارگران فرانسوی در معدن مجاور در خطرند، تصمیم می‌گیرند به آنها کمک کنند. آنها برای اینکه سریع‌تر به کمک فرانسوی‌ها بروند، تصمیم می‌گیرند راه میانبر را انتخاب کنند. کانال زیرزمینی که دو معدن را به هم متصل می‌کند، می‌تواند میانبر خوبی باشد. در میانه راه آنها به مرز زیرزمینی می‌رسند و ناگهان چند میله مقابل خود می‌بینند. چند میله، مثل میله‌های زندان، که روی سردر آن، شماره مرز نوشته شده. کارگران آلمانی برای زودتر رسیدن، مرز را (یعنی آن میله‌های آهنی را) تخریب می‌کنند. در پایان فیلم، میله‌ها دوباره تعمیر می‌شوند. در واقع کارگران آلمانی هرچند برای کمک به کارگران فرانسوی آمده بودند، اما این کار آنها عملا به حریم کشور دیگر بوده. فیلمساز در این صحنه، بار دیگر بر اعتباری بودن خط‌کشی‌های ی تاکید می‌کند.


صحنه سوم: ماسک ضدگاز و توهم: تیم نجات آلمانی، برای جلوگیری از خطرات گاز معدن، ماسک ضدگاز پوشیده‌اند. یکی از اعضای تیم نجات آلمان، یک کارگر فرانسوی را پیدا می‌کند. کارگر فرانسوی نیمه‌هوشیار است. با دیدن ماسک فرد آلمانی، ناگهان دچار توهم می‌شود: جنگ آلمان و فرانسه است. سربازان آلمانی با ماسک ضدگاز بر چهره، به فرانسوی‌ها حمله می‌کنند. این خاطره کارگر فرانسوی است از دوران حضورش در جبهه نبرد، که حالا به صورت توهم سراغش آمده. توهم باعث می‌شود به فرد آلمانی حمله کند. فرد آلمانی متوجه توهم کارگر فرانسوی می‌شود و او را محکم نگه می‌دارد تا آرام شود. این صحنه نیز به نظرم از صحنه‌های خوب فیلم بود و نشان داد رابطه دو انسان، مستقل از ملیتی که به آن تعلق دارند، می‌تواند خیرخواهانه باشد.


فیلم پر است از صحنه‌های خوب و قابل بحث. من اینجا به همین سه قسمت اکتفا می‌کنم و دعوت می‌کنم حتما این فیلم خوب را ببینید. امیدوارم از تماشای آن لذت ببرید. پایان.

اجزای یک فیلم

نقد فیلم رفاقت اثر پابست

معرفی فیلم ماجرای ماتئی اثر فرانچسکو رزی

معرفی فیلم انتخاب هابسن اثر دیوید لین

نقد فیلم اجساد عالی‌مقام‌ها اثر فرانچسکو رزی

نقد فیلم آدم های ناشناس اثر ماریو مونیچلی

نقد فیلم سانشوی مباشر اثر میزوگوچی

فیلم ,کارگران ,فرانسوی ,می‌شود ,مرز ,هم ,می‌شود و ,کارگر فرانسوی ,که به ,ماسک ضدگاز ,که در

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

امید نجوان وب کمپ مونولوگ خبرهایی فیلم های تازه باشگاه فرهنگی ورزشی استقلال تهران هنرستان کاردانش ایران مطالب اینترنتی نگاره ی پیچک ملا پلی behmaram